بررسی علمی نقش ناخودآگاه در پیشرفت افراد
موفقیت و پیشرفت افراد در زندگی ارتباط مستقیم با کارکرد ذهن انها در شرایط گوناگون دارد تا به سمت سوددهی و پیشرفت کار فکر کنند.در شماره پیش از این نوشتیم که چگونه عشق و علاقه در مسیر هدفگذاری باعث میشود به شکل تضمینشدهاي به اهدافمان برسیم. در این اساس نمازخواندن توام با عشق و اشتیاق را مثال زدیم
که بسیار برتر و اثرگذارتر هست از نمازی که خدای ناکرده از روی رفع تکلیف خوانده میشود. اما چگونه می توانیم به این شور و عشق و اشتیاق نسبت به اهدافمان در زندگی دست پیدا کنیم.در این مورد باید گفت موقعی که در ذهنمان مجسم کنیم که به هدف رسیدهایم و نتیجه را گذشته از اینکه به آن برسیم، ببینیم،
این علاقه ایجاد میشود که ما با اشتیاق اکثر حرکت کنیم. موقعی که مزایا و منافع اهداف را برای خود ما یادآوری کنیم و مرتب مجسم کنیم، این عشق و علاقه ایجاد می شود؛ و بعد انگیزه هم ایجاد می شود و این انگیزه باعث حرکت و فعالیت در جهت رسیدن به هدف می شود.
در اساس هدفگذاری عدهاي می گویند شما هدفتان را بنویسید و روزانه تکرار کنید، و عده دیگری نیز می گویند شما هدفتان را به زبان بیاورید یا بنویسید، سپس آن را فراموش کنید، ناخودآگاه شما این را محقق خواهد کرد. من هر دو دیدگاه را تا حدی تایید می کنم، اهداف باید القا شود؛ من اگر بنویسم و فراموش کنم،
شاید بعدها به کلی هدفم را فراموش کنم، باید القا شود و به صورت عادت دربیاید؛ و در این اساس تصویرسازی خیلی مفید هست. میگویند قدرت یک عکس برابر با هزار کلمه هست؛ هزار بار من بگویم موفقم تا اینکه عکس موفقیت را ببینم کاملا متفاوت هست.
هر دو باید باهم باشند؛ هم تصویری و هم کلامی باشد؛ هدف این هست که به ناخودآگاهمان القا شود، به ناخودآگاهمان که القا شد، دیگر در آن مسیر می رود. موقعی که با تلقین و تصویرسازی و بیانکردن و نوشتن به صورت عادت درآمد و وارد ناخودآگاه شد، دیگر در آن مسیر حرکت میکنیم و رسیدن به موفقیت راحتتر و سریعتر خواهد بود. مثل افرادی که اعتیاد پیدا میکنند، اول با مقدار کم شروع میکنند، بعد میبینند که نمی توانند دست بردارند.
ما باید این عادت را برای کارهای مفید، برای اهدافی که داریم ایجاد کنیم. عادت کنیم به مطالعه در جهت رسیدن به هدف، عادت کنیم به فعالیت در جهت رسیدن به هدف، عادت کنیم به ورزش، عادت کنیم به تعامل و ارتباط با افراد پیروز، عادت کنیم به کارهایی که ما را برای رسیدن به هدف کمک میکند.
مدتی که این کارها را انجام دهیم و بیان کنیم و تصویرسازی کنیم، دیگر تکیهکلام و رفتارمان میشود و افرادی که در این مسیر میباشند، برای ما ظاهر می شوند؛ یا کتابها و سیدیها و ابزاری که برای رسیدن به این هدف لازم داریم یا هر چیز دیگری، برایمان ظاهر میشود.
فکر می کنم در مثالهاي قبلی اشاره کردم، یکی از آشنایان ما به اتریش رفته بود تا به پسرش سر بزند، ایشان اهل طاعت و عبادت میباشند. در مدتی که آنجا بود تمام مسجدهای وین را پیدا کرده بود. یکی دیگر میبینید برای ادامه تحصیل رفته، تمام دانشگاهها و مراکز علمی برایش ظاهر میشوند؛ کدام دانشگاه بهتر هست؟ کدام رتبهاش بالاتر هست؟ هر شخصی به هر چیزی علاقهمند باشد و به آن فکر کند و دنبالش باشد، برایش ظاهر میشود و با آن برخورد میکند.
باید در اثر تکرار و با تصویرسازی و با تلقین، اهداف را از خودآگاه به ناخودآگاه انتقال دهیم؛ سپس ناخودآگاه خودش برنامهریزی خواهد کرد. باید در یک مدت، تمام برنامهها، تمام صحبتها، تمام افکار، تمام عکسهای و کارهایمان در جهت رسیدن به هدف باشد؛ برخی می گویند سه هفته، برخی از علما می گویند
چهل روز، آقای جک کنفیلد می گفت ۴۴ روز یا برخیها میگویند ۶۰ روز. در هر صورت ما مدتی این را انجام می دهیم، بعد وارد ناخودآگاه میشود، ضمیر باطن و شعور باطن ناخودآگاه برای رسیدن به این هدف برنامهریزی میکند. پس خودآگاه را به ناخودآگاه انتقال دهیم و این طور نباشد که آگاهانه و به اجبار اینکار را انجام دهیم؛ موقعی که وارد ضمیر ناخودآگاه شد، این ضمیر ناخودآگاه نیروی بیکرانی که دارد، ما را در آن راستا هدایت میکند و به آن هدف میرساند.
در کنار این موارد باید به این موضوع هم اشاره کرد که عدهاي معتقدند در ناخودآگاه برنامههایي هست که ما هم از آنها بیخبریم و این عملا ترمز ما شده هست، هرچقدر هم که به آن برترین برنامهها را القا کنیم باز یک سری برنامهها علیه آن هست. پرسش این هست که این موارد را چگونه میشود پاکسازی کرد؟
در پاسخ باید گفت ما خیلی خوشبختیم که در چنین قرنی زندگی می کنیم که آن قدر اطلاعات بشر چندان شده، آن قدر آگاهی چندان شده که همۀ مسائل را می توانیم راحت حل کنیم. یک راهکار خیلی مفید برای این مسئله وجود دارد؛ یک سری افکار و عادتها وارد ناخودآگاه شده و به صورت ترمز یا مانع برای رسیدن به هدف عمل میکند و راهکار آن برنامهریزی عصبی-کلامی NLP هست.
NLP به نظر من در آینده نه فقط در یک عده خاص، بلکه در جهان تحول ایجاد می کند. مثل خیلی چیزهای دیگر، عدهاي در ابتدا مانع از آن میشوند اما بعد عمومیت پیدا کند؛ من جایی خواندم کسانی که کارخانه ساخت داروهای شیمیدرمانی دارند، مانع این میشدند که خواص لیمو آشکار شود؛
چون لیمو ۲۰۰ برابر این داروهای شیمیدرمانی خاصیت دارد. خیلی از افراد دوست ندارند که مردم این اطلاعات کاربردی را به دست بیاورند، مثل این هست که اگر کنکور را بردارند، خیلی از آموزشگاههاي کنکور درآمدشان کم میشود. همان نکتهاي که در فیلم راز از آن صحبت می شود
که به گزارش پارس ناز می گویند این راز مخفی شده بود، این راز دفن شده بود، عدهاي این راز را میدانستند و در اختیار دیگران قرار نمیدادند. دقیقا این NLP هم یک راز هست، برنامهریزی عصبی-کلامی یک راز هست.با این برنامهریزی ما به اعصاب و مغز و کلاممان برنامه میدهیم و برای کمرنگکردن و ازبینبردن خاطرات منفی یا آن عکسهای و افکاری
که در ذهن و ضمیر باطن و نیروی ناخودآگاه هست، می توانیم از آن بهره گیری کنیم به صورتی که تاثیر نگذارد؛ هیچوقت هیچ چیزی پاک نمیشود، فقط در آن لحظه به آن دسترسی نداریم؛ اگر کامل فراموش کنیم، نباید یک یا دو ساعت بعد یا روز بعد یادمان بیاید؛ مگر اینکه قسمتی از مغز آسیب ببیند
که خیلی خیلی کم برای افراد پیش می آید. ما با NLP این خاطرات را فراموش نمی کنیم، بلکه اثر منفیاش را از بین میبریم، این ترمزها را کمرنگ می کنیم تا سد راه ما نشوند.
اخبار پلیسی...
ما را در سایت اخبار پلیسی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : دانلودی mashnews بازدید : 180 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 12:11